- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات ماه رمضانی با سیدالشهدا علیه السلام
ای راز سـر به مُـهـر دلِ بـیقـرارهـا ای حـرف آخــر هـمـۀ سـر بـه دارهـا از آن زمان که جبر در عالم نبود، بود در اخـتــیـار تــو دلِ بــیاخـتـیــارهـا گُـلبرگ های لاله بسی سُـرخ تر شدند وقـتی وزید عـطـرِ تو در لالـه زارها تا کـشـتی نجـاتْ تـو، تـا نـاخُـدا تـویی عـرشِ خُـداست مَقصدِ کشتی سوارها ای کُهنه کارِ گریه شناسی به لطف تو قـیمـت گرفـته گـریـۀ مـا تـازه کـارها در شرمساری از تو همین بس که خُشک بود آن جا که داشتـیم ز چَـشـمْ، انـتـظارها شُکر خُـدا که در اثـر گرمی هواسـت اســم تو، گــاه روی لـبِ روزه دارها آقـا و گـرنه هـیـچ کـسی نیست یـادِ تو در این هوای گرم به جُز ریگ زارها چون غرقِ زخم بودی و در آن هوای داغ صورت گذاشتی به روی ریگ های داغ
: امتیاز
|
مناجات حلول ماه مبارک رمضان و برکات آن
خبر آمد رمضان است خـدا، میبخشد بیکم و کاست و بیچون و چرا میبخشد معصیت کارتـرین بـاشی اگر با تـوبه وسـط بـزم منـاجـات و دعـا میبخـشد قطرهای اشک ز چشمت بچکد میبینی که چه آرامشی این حال بکا میبخشد تیر شیطان به دلت کرده اثر غصه نخور که خـداونـد طـبـیـبـانـه دوا مـیبخـشد سفـره داری خـدا فـرق عجـیـبی دارد میهمان را عوض آب و غذا، میبخشد آن قـدر بخـشـش او وسع زیادی دارد که دراین ماه بخواهد همه را میبخشد دید اعمال بـد و زشت مرا هیچ نگفت او کریم است و کریمانه خطا میبخشد حاجتت را تو بگو چونکه اجابت با اوست عاشقان را سفـر کـرب و بلا میبخشد تـه گـودال تـجـلّـی کـرامت شـده است شاه بر قـاتـل خود نیـز عـبا میبخـشد
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
رسیدم مرا غـرق احسان کنی جـهـان مـرا نـور بـاران کـنی الــهـی و ربـّی و یــا ســیـّـدی لبم را به نامت غزل خوان کنی الـهـی اعـوذ به وجـه الکـریـم بـه مـهـمـانـیـت بـینــوا آمــدم پـریـشان و بـیدست و پا آمدم من از سمت تنهاییام میرسم به یـا ربـنـای شـب مـرتـضـی در این ماه عاشق ترم کن خدا لب تشنه از دشـنه سیـراب شد
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
هر چند که در زندگیم رنگ خدا نیست اما به لـبم سوی خـدا غیر دعـا نیست آنکس که بود اهـل بکـا، میشود آزاد صد حیف که بر دیده و دل حال بکا نیست این روزۀ ما نیـست سپـر در بَرِ آتـش در روزۀ ما غیر دورنگی و ریا نیست در ماه کریمان دل من خوش به کریم است چون غیر کریمان که کسی فکر گدا نیست هـر چـنـد کـه آلـودهام امـا دم افــطـار در سیـنۀ من غـیر غـم کـربـبلا نیست گر روزه نگیرد ره روضه چه ثوابی بیروضه که خیری به دل روزۀ ما نیست با روضه خدا میخرد این بندۀ عاصی با روضه دل از حضرت ارباب جدا نیست ای شـمـر چرا بر تن ارباب نـشـسـتی بر سینۀ او جای تو ای بیسر و پا نیست
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
ز فرط معصیت آهم به سینه کاری نیست میان آیـنـهام نـقـشی از نگـاری نیست تمام مُلک جهان را بگرد و خوب ببین که رو سیاه تر از من گناه کاری نیست
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با سیدالشهدا علیه السلام
با لب خـشکـیده هر دم یاد سـقا میکنم روزهام را با سلامی بر شما وا میکنم بعد مغرب وقت افطار و زمان عاشقی با زیارت نامهات سجـاده را تا میکنم
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
توبهام توبه نشد هر چه که همّت کردم من به ستاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من آلوده ولی بیحـیاتـر شده با نـفـس رفـاقـت کردم رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم من از این فلسفۀ روضه از این فیض عظیم به هـمین تـشنگـی ساده قـناعت کردم روزه هم چشم مرا باز نکـرده، نکـند عـادتـم بود اگر هـر چه عـبادت کردم هر چه هـستم سـر دلـدادگیام میمانم روزهام را فـقط افطار به تربت کردم خـواستم از عـطـش روزه بـگـویم اما از لب تشنهاش احساس خجالت کردم روزهام روضه شد و روضه مرا میکشدم یـاد آن تـشـنه لب کرب وبلا میکشدم
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند
در آتش هـوا و هـوس دل سیـاه شد ساعات عمر من همه خرج گناه شد خیلی گناه کردم و خیلی عوض شدم اوقـات خـوبِ زنـدگی من تـبـاه شد خیلی دلت گرفته ازاین توبههای من شرمنـدهام رفـاقـتـمـان نیـمه راه شد خندید بر دورویی من نفـس بیحـیا ذکرم همین که « اشهد ان لا اله» شد اما به لـطـف سـفـرۀ مـاه مبـارکـت این روزها خرابۀ دل رو به راه شد شکر خدا که واشده با روضه، روزهام ذکـرم دم غـروب حـسین، آه آه، شد هم لرزهای به پیکر شمر لعین نشست هم شرمگین ز فاطمه آن قتلگاه شد
: امتیاز
|
مناجات حلول ماه مبارک رمضان و برکات آن
بساط عـاشقی ما به پاست این شبها زمـان آشـتی بـا خـداسـت این شـبها گـنـاهـکـار قـدیـمی دوبـاره بـرگـشـته صدای زمـزمهها آشناست این شبها زمان بده به زمین خوردهای اِلهِ کریم اگر مرا بـزنی هم رواست این شبها خوشا به حال گدایی که چشم تر دارد که گریههای سحر کیمیاست این شبها کـنار سـفـرۀ افـطـار زیـر لـب گـفـتـم نگفتهای به خود آقا کجاست این شبها قـسم به خاک نـشسته به چـادر زهـرا مرا ببخش، ببخشی رواست این شبها ز فـتـنـههـای زمـانه خـط امـان داری چراکه نام علی ذکر ماست این شبها گدای صحن و سرای شهـنـشه نجـفـم دلم هـوایی ایـوان طلاست این شبها دل شـکـسـتـۀ ما بـا سـلام بـر اربـاب مـسـافـر حـرم کـربـلاست این شبها سـلام بر لب عـطـشـان سـیـدالـشـهـدا سخن ز تشنه لب سر جداست این شبها
: امتیاز
|
مناجات حلول ماه مبارک رمضان و برکات آن
سفره داری که به من اذن ضیافت داده بـار دیـگـر به گـدا لـقـمـۀ عـزّت داده ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی رمضان آمده و حق به تو فرصت داده ای گـنه کار! بیا تـوبـه نما در این ماه حق تو را فرصت جبران و ندامت داده روزه و نافـله و ذکر و دعاهای سحر من چه کردم به من این قدر لیاقت داده ماه مـیـلاد امـام حـسـنـم این مـاه است رمـضان را پـسر فـاطـمه برکـت داده به شب قـدر که آئـیـنۀ زهـراست قسم شیعه را حُـبّ عـلی برگ بـرائت داده روزه داری و لب تشنه و قرآن خواندن اثر چیست به من فیض تلاوت داده؟! بـه فـدای لـب عـطـشـان ابـاعـبـدالـلـه او بـه قــرآن خــداونــد حــلاوت داده این حسین است که عالم همه دلداۀ اوست این حسین است به من حال عبادت داده
: امتیاز
|
مناجات حلول ماه مبارک رمضان و برکات آن
وقـتـی هـلال مــاه خــدا آشـکــار شـد مـاه خــدا، امـام زمـان روزه دار شـد طوبای خیر و برکت شعبان به گُل نشست قـرآن شـکـوفـه داد و زمـان بهـار شد مـاه ضـیـافـت است بـیـایـیـد بـنـدگـان امـروز سمت بـنـده خـدا بـیـقـرار شـد فرمود مصطفی که در این ماه بنـدگی شیطان به دست حضرت رحمان مهار شد دست کـریم، در رمضان عبد میخرد سی روز روزه ضامنت از دست نار شد خمس عـشر، دعای ابوحـمزه و سحر بـنـده چـقــدر مـحـرم پـروردگـار شـد با ذکر یا عـلی و عـظـیم پس از نـماز ذکـر عـلـی عــلـی دلـم بـیـشـمـار شـد شکـر خـدا به سـفـرۀ افـطار شیعـیـان وقت غـروب دست حسن نان بیار شد داغ حسین با عـطش روزه گُر گرفت عـطـشان شدیم، سیـنـۀ ما داغـدار شد لب تشنه بود از فرس افتاد و بعد از او زیـنب به روی ناقـۀ عریان سوار شد
: امتیاز
|
وداع با ماه مبارک رمضان
آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم هرچه روزی میدهی خرج معاصی میشود ما فقـط سـو استـفاده از رفـاقـت میکـنیم
: امتیاز
|
مناجات با خدا و وداع با رمضان
به پاى درد و دل بنده چـاه کم آورد مـقـابـل جـگـر مـن کـه آه کـم آورد تمام شد رمضان تازه ما شروع شدیم به شـب نشینى عشاق مـاه کم آورد
: امتیاز
|
مناجات شب قدری
من با تو بـال و پـر گـرفـتـم یا الهـی کِـی دامـن دیـگـر گـرفـتـم یـا الـهـی ده مرتـبـه نـام تـو را با اشـک بُـردم قـرآن به روی سر گـرفـتـم یـا الهـی آغـوش تو باز است از بس مهربانی امشب تو را در بر گـرفـتم یا الـهـی کرده گناهم از تو دور، امشب دو دستی دامــانِ چــشـم تـر گـرفـتـم یـا الـهـی شرمنده ام از بس ز عصیان توبه کردم امـا گـنـاه از سـر گـرفــتـم یـا الـهـی با ذکر یا حیدر، سحر این حال خوش را از روضـه و منـبـر گـرفـتم یا الـهـی امشب قبولم کن که من این اشکها را از روضـۀ حـیـدر گـرفـتـم یـا الـهـی هر چـه نـباشـد خـاک پـای اهـل بیتم سرمـایه از ایـن در گرفـتـم یا الـهـی یک کربلا می خواستم آن هم که امسال از مـادرش آخــر گـرفــتـم یـا الـهـی
: امتیاز
|
مناجات شب قدری
شب قـدر است بـیـا قـدر بـدانـیـم کمی خـانـۀ دل ز گـنـاهـان بـتکـانـیـم کـمی شعله افتاده به مُلک دلـم از فرط گـناه دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی روح را صیقل آیینه دهیم از دل و جان آه را تـا مـلـکـوتـش بـرسـانـیـم کـمـی عهد بستیم و شکستیم بسی کاش! که ما بـر سـر عـهـد وفـادار بـمــانـیـم کـمی پوشه از بار گـناهان شده پُـر حجم بیا رمضان است به آتـش بکـشانـیم کمی نـگــذاریـم زبـانـه بـکـشـد دوزخـمـان بـنـشـینیم و به اشکـش بنـشـانیم کمی بـنـشـانـیـم نـهـالـی بـه امـیــد ثــمـری چشمه از چشم به پایش بـدوانیم کمی و ارادت بنـمایـیم و بگـوئـیم " الغـوث" نـالـه را تا به فـلـک بـاز رسانیم کمی
: امتیاز
|
مناجات شب قدری
شب قـدر است و قـدر آن بـدانـیم نـماز و جـوشن و قـرآن بخوانیم به درگـاه خـدا غــفـران و تـوبـه به شـرطی که سر پـیـمان بمانیم بــرای پـاکـی نــفـس و سـعـادت همیـشه بهر خود شیـطان برانیم شب تقدیر و ثبت سرنوشت است دعـا بر مـؤمن و انسان بخـوانیم بـرای صـیـقـل روح و روان هـا به دل دریـائی از ایـمان رسانـیم بــرای اولـیــن مــظـلـوم عــالــم بسی خون دل ازچشمان چکانیم هـزاران لعـنت و نـفـرین بسیـار به قـاتـلـهـای مـولامـان رسـانـیم در این شب ها تو مهدی را صدا کن چو یوسف غایب است حیران چنانیم دعـای اول وآخـر ظـهـور است که بیش از این در این هجران نمانیم مسافـر را بگـو ایـمان قـوی دار که تا وصلی به این دامان امانیم
: امتیاز
|
مناجات با خدا
گرچه پَرم وا می شود با ذکر استغفارها پرواز دشوار است با سنگینی این بارها گرچه تو خوبی من بدم هربار گفتی آمدم تـوفـیـق پیدا کـردم از فـیض نگاه یارها صد بار گفتم عاقبت یک بار توبه میکنم آخر نمی آید چرا یک بار، این یک بارها من هرکجا که رو زدم رویم خریداری نداشت پس بعد از این دیگر بس است رفتن سوی بازارها دل مُرده گشتم از گناه دل خسته ام از اشتباه دیگـر نمی لـرزد دلـم از دوری دلـدارها وقتم کم و راهم دراز با این گدا قدری بساز هر جا روم سد می کند راه مرا دیوارها سودی نمی بخشد اگر شب زنده داری های من پس خوش به حال لذت خوابیدن هشیارها گاهی ادا گاهی قضا گاهی خدا گاهی خطا خسته شدم جان خودم از این همه تکرارها گـیـرم مدد کاری برای کار من پیدا نشد نام عـلی وا می کـند آخـر گره از کارها ذکر و دعای بی علی مثل غذای بی نمک از برکت نام علی شیرین شود گفــتارها من سال ها دیوانۀ ایـوان طلای حـیـدرم عشق است با نام علی سرها رود بر دارها گفتم مرا یک کربلا مهمان کن و جانم بگیر بس کن برایم ناز را در پای این اسرارها
: امتیاز
|
مناجات با خدا
دل و یــــاد خــــدا الـحــمــدلله سـر و شـور دعــا الـحــمــدلله پس از عمری رفاقت با بدی ها مــن و یــاد خـــدا الــحــمــدلله به پایـم بند و زنجـیـر گنه بود شــدم نـاگـه رهــا الــحــمــدلله من و پرونده ای یکـسر تباهی نـشد چـون بر ملا الــحــمــدلله نـبـاشـم قـابـل ایـن مـیـهـمـانـی مـن و جـمـع شـما الــحــمــدلله ز درد مـعـصیت بـیـمـار بودم دل و دارالـشـفــاء الــحــمــدلله کسی در ظلمت این سینه گاهی مــرا مـی زد صـدا الـحــمـدلله از آن دل مـردگـیِ بـی هـویـت رسـیـدم تـا کـجــا الــحــمــدلله دلـم دنـبـال خود اینجا کـشانده نـگــاهــی آشــنــا الــحــمــدلله کجا دیدی که سلطانی نـشـیـند کــنــار یـک گــدا الــحــمــدلله سحرها بعد از این یاد تو هستم امــیــر هــل اتـی الــحــمــدلله یـقـیـن دارم شبی آیی سـراغـم گـل خـیــرالـنـسـاء الـحــمــدلله اگر نوشم ز صهـبـای شهادت شـوم بـهـرت فــدا الــحــمـدلله به دست خویش خاکم گر نمایی بـه صـحـن کـربـلا الــحـمـدلله
: امتیاز
|
مناجات نیمۀ رمضانی با خدا
کـنـار سـفـرۀ احـسان گرفت دست مرا بـه آیـه آیـۀ قــرآن گـرفـت دسـت مـرا گرفته بود دلم سخت در حـصار خودم دوباره در دل زندان گرفت دست مرا اسیـر چـاه هـوس بودم و دچـار گـنـاه میان حـیـلـۀ شیـطـان گرفت دست مرا از آسمان که فـرو ریخت ربـنـای دلـم به زیر بارش بـاران گرفت دست مرا رسید نیـمـۀ مـاه و وزید عـطر بهشت میان ذکر حسن جـان گرفت دست مرا شکست بغض گناهم کنار صحن عتیق که لطف شاه خراسان گرفت دست مرا و نیمه های سحر بود آن شبی که خـدا شبـیه کودک گـریـان گرفت دست مرا
: امتیاز
|
مناجات نیمۀ رمضانی با خدا
ای به دل مـؤتـمن، مونس جـان من آمـدم بـا حـسـیــن، آمـدم بـا حـسـن تو مرا میـزبـان، من تو را میهـمان تو مرا همنشین، من تو را هم زبان یـا الــه الـحـسـن یـا الــه الـحـسـیـن گـر چه یـا رب بـدم، با کـریم آمـدم ربّـی یا سیّـدی، کـی کـنـی تـو ردم مه به نیـمـه رسید، مـاه زهـرا دمید حق مبـارک کـنـد، که حـسن آفـریـد یـا الــه الـحـسـن یـا الــه الـحـسـیـن ای که دادی رهم، سر بر این در نهم در به رویم مبـنـد، عـبـد این درگهم یا الـه الـکـریـم، ای روف و رحـیـم ای به احسان و جود، یار من از قدیم یـا الــه الـحـسـن یـا الــه الـحـسـیـن ای به عبدت مُجیر، کـل شیء قدیر انا عـبـد الـذلـیـل، انت نـعـم الامـیـر با تـو از رو بـرو، می کنم گـفـتـگـو هـر شبـم تا سحـر، با تو سـرّ مگـو یـا الــه الـحـسـن یـا الــه الـحـسـیـن گاه از این جا مرا، می بری ای خدا گـه مـدیـنـه گـهـی، می بری کـربلا من به ذکر حسین، می کنم شور و شین با غمش می زنم، شعـله بر عـالمین یـا الــه الـحـسـن یـا الــه الـحـسـیـن
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
خداوندا کرم کردی مرا بسیار بخـشیدی خطا کردم ولی با لطف خود هربار بخشیدی گنهکاران عالم حال من را خوب می فهمند گدای خسته را با روی خوش ای یار بخشیدی هزاران مرتبه توبه شکستم باز برگشتم تو اما بنده ات را بعد هر تکرار بخشیدی همین که نور بسم الله دیدی روی لبهایم شب اول کـنـار سـفـرۀ افـطار بخـشیدی تو گویا بیشتر از من به من مشتاق بودی که به شوق اولین تسبیح استغـفـار بخشیدی فراموشم نخواهد شد که با رحمت نه تنها من جهانی را به عشق حیدر کرار بخشیدی
: امتیاز
|